حرف های یک آدم جا مانده !



تو درمونگاه یه آدم غریبه دو ساعت کنار دستت حرف نزده و تهش موقع خداحافظیش بگه این اواخر کرونا گرفته که عاشقی یادت بره . یعنی موقعی که داشت می رفت نگاش می کردم و آهنگ سلام آخر خواجه امیری تو محیط برام پخش می شد . لعنت بهتون وقتی کرونا گرفتین رو پیشونیتون بزنین کرونا گرفتین . چرا با من حرف زدی اصن ؟ اگه مُردم بدونین اون مقصره . یه خانوم تپلی که کافیشان قرمز داشت و موهاش زرد عقدی بود و دو تا بچه شم تو خونه خوابیده بودن .
الانم مثل خود آزارا نشستم ایتمی که عادل براش ساخته بود و دیدم و دهن خودم و سرویس کردم و دیگه برم که بخوابم.عادل میگه نمیدونیم کی کرونا تموم میشه اما مطمنم اون روز که تموم بشه دیگه خنده هامون از ته دل نیست.یه جا دیگه م گفت علی آرزو داشت بره پرسپولیس و رفت.آرزو داشت تو دربی گل بزنه و زد.آرزو داشت یاغی بشه و رفت استقلال.آرزو داشت بازیگر بشه و شد. آرزو داشت زودتر از مادرش بمیره و مرد.عادل می گفت انگار خدا بیش از اندازه به حرفاش گوش میداد و آرزو هاش براورده می

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

لبیک یا حسین کتابخانه عمومی شهید آوینی قروه آموزش زبان انگلیسی فروش علف تراش ، بالابر ساختمانی ، شیلنگ ویبراتور ، ویبراتور بتنی رينگ-لايت-يا-نور-حلقوي-چيست-و-چه-کاربردي-دارد؟ وبلاگ محجبه Michael